مذاکره با آمریکا را با کدام عینک ببینیم؟
عینک مذاکره با آمریکا
مذاکره با آمریکا را با کدام عینک ببینیم؟
جمال نصیری
تاریخ و تجربه نشان داده مذاکره با آمریکا اگر بر مبنای اعتماد به طرف آمریکایی باشد، هیچ نتیجهای جر خسران ندارد؛
نه فقط تاریخ ایران بلکه قذافی و صدام و مبارک و بسیاری دیگر هم داشتههای خود را برای قمار با آمریکا روی میز گذاشتند و سپس همه هستی خویش را باختند.
از این جهت با توجه به تجربیات تلخی که از مذاکره با آمریکاییها از ابتدای انقلاب تا همین تجربه برجام داشتیم رهبری تأکید فرمودند مذاکره با آمریکا عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه نیست.
حال به مذاکراتی که قرار است غیرمستقیم و با واسطهی عمان انجام شود چگونه و با چه عینکی بنگریم:
عینک بیاعتمادی و نگرش سیاه مطلق:
هرگونه مذاکرهای حتی مذاکره غیرمستقیم محکوم است و شرافتمندانه نیست؛ حتی اگر شهید رئیسی برای مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا به عمان اقدام کرده باشد قطعا شهید رئیسی هم محکوم است!
در این نگاه، شهید آیت الله رئیسی هم منحرف شده و در ریل و جادهی حسن روحانی افتاده است!
این نگرش، یک فرضیه ساختگی و توهم دور از واقعیت نیست؛ مواضعی است که جمعی با ادعای انقلابیگری در مقطع دولت شهید رئیسی به آن تصریح میکردند و سید ابراهیم رئیسی و دکتر امیرعبداللهیان را ادامه دهنده مسیر جواد ظریف و حسن روحانی معرفی میکردند!
عینک جناحی و نگرش منفعتطلبانه:
در این نگاه، مذاکره شهید رئیسی بلا اشکال بود اما در صورت تصدی دولت توسط اصلاح طلبان، یقینا رهبری را وادار به مذاکرات کردهاند و داستان حکمیت اتفاق افتاده است! در این نگاه، دست رهبری قطعا بسته شده و جام زهر را لاجرم نوشیده است! در این نگاه جناحی، پزشکیان و عراقچی همان روحانی و ظریف هستند! اصولا در این نگاه همه اصلاحطلبان عینا مانند هم هستند و باید در برابر ظلم آنها قیام و تجمع کرد!
تعریف و تمجیدهای رهبری از پزشکیان و دستگاه دیپلماسی نیز از باب تقیه یا مصلحتاندیشی و ناچاری و بیچارگی است! هیچ تفاوتی هم بین طیف رادیکال و طیف میانهی جریان اصلاحات وجود ندارد! عراقچی و پزشکیان همهکاره مذاکراتاند و شورای عالی امنیت ملی هیچ کاره است! رئیس ستاد کل هم به دروغ از مدیریت رهبری سخن میگوید!
عینک آرمانخواهی و واقعیتنگری:
در این نگرش تنها بر اساس محکمات باید پیش رفت؛ پس نگاهی جامع و کلاننگر لازم دارد؛ نه نگاه خطی، تکبعدی یا صفر و یکی!
اولا یقینا آمریکا قابل اعتماد نیست.
ثانیا یقینا امیدی به نتیجه مذاکرات در برابر آمریکا نیست.
ثالثا یقینا آمریکا جز با فریب و عملیات روانی وارد نشده و نمیشود.
رابعا یقینا نباید اوضاع بازار و شرایط اقتصادی را مثل زمان روحانی با شرطیسازی همراه کرد و نفَس و جان اقتصاد را نباید به مذاکرات گره زد.
در این نگرش بر اساس این یقینیات و در قدمی رو به جلو، همزمان با درک اقتضائات زمان و مکان و اعتماد به تدابیر حکیمانه رهبری، باید بهانهها را از دشمن غدّار در حوزه عملیات روانی و رسانهای نیز گرفت.
رهبری تأکید کردند بیش از احتمال جنگ، احتمال اغتشاشات داخلی وجود دارد، در شرایطی که دشمن در عملیات روانی (چه در زمینه داخلی و چه در افکار عمومی جامعه بین الملل) دستی برتر دارد؛
از سوی دیگر فعالان رسانهای و جهاد تبیین همچنان مشغول دعوا بین این هستند که با کدامیک از عینکهای بالا به مسأله نگاه کنند یا بعضا حتی سرداران نظامی و بازوهای رهبری را هم از اعتبار ساقط کردهاند، یا برخی به دنبال آنند که به چه کسی برچسب وفاقیون بزنند یا نزنند، سؤال این است که چه راهکاری میتوان اتخاذ کرد تا هم بهانه را با زیرکی از دشمن بگیریم و هم شروط از پیش تعیینشده او را نپذیریم.
پر واضح است که قرار نیست از مذاکرات انتظار نتیجه داشته باشیم؛ برخلاف آنچه غربگدایان و آمریکاپرستان از اکنون برای شنبه مذاکرات رؤیاپردازی اقتصادی و غیر اقتصادی کردند، بلکه صرفا قرار است ابتکار عمل از دست دشمن خارج شود. دشمنی که با تبلیغات گسترده خود و تحرکات نظامی اخیر با نظریه جنگ بدون جنگ، جمهوری اسلامی ایران را به زعم خود بین انتخاب جنگ یا مذاکرات تحمیلی و تحقیرآمیز میخواهد گرفتار کند، اکنون اسیر یک عملیات روانی و دیپلماتیک منحصر به فرد از سوی ایران شده که به گفته سرلشکر باقری طراحی کلان و تدبیر آن توسط رهبری معظم انقلاب صورت گرفته است.
از یکسو مذاکرات با آمریکا مستقیم نیست، چراکه آمریکا را شایسته مذاکره و قابل اعتماد نمیدانیم،
از سوی دیگر دایره موضوعات این مذاکرات غیر مرسوم، بصورت مطلق و بیقاعده و طبق خواسته آمریکا نیست، بلکه صرفا محدود به موضوعات هستهای و در عوض رفع تحریمها آن هم در چارچوب برجام است.
از همه مهمتر واسطه مذاکرات برخلاف دیکته آمریکا، امارات نیست، بلکه عمان است.
در واقع ایران هم در نوع مذاکره، هم در موضوعات مذاکره و همزمان در انتخاب محل مذاکره بازی طراحیشده آمریکا را بر هم زده است.
در عوض طرف مقابل در یک کار انجامشده قرار گرفته است؛ اگر شرایط ایران را بپذیرد، به معنای عقبنشینی از شرایط تعیینشده خویش است، اگر این مدل از مذاکره را نپذیرد، انگارهی یا جنگ یا مذاکره را در حوزه عملیات روانی و دیپلماتیک نمیتواند همچنان پیش ببرد.
با همه اوصاف مذکور، انتظار از جریان دلسوز و انقلابی آن است که با عینک درست به وقایع نگاه کند.
متأسفانه در برآیند رصد فضای مجازی، عینک شکستهی چهارمی هم پیدا میشود که با بیچشم و رویی مثل غربگرایان میخواهد بگوید حتی اگر رهبری هم چنین تدبیری کرده باشند اشتباه است!!
آخرین نکته خطاب به فعالان حوزه تبیین است: هرچه بگندد نمکش میزنند... قطعا این شرایط هم میگذرد، ولی وقتی ما در این بیسامانی و اختلاف نظرات، گرفتار این حجم از آشفتگی و هرج و مرج در تبیین هستیم، اگر خدای ناکرده فتنه و آشوبی حسب آنچه متصور هست، اتفاق افتد چه خواهیم کرد؟!!
به وضوح جای خالی جریانشناسی سیاسی و تحلیل جبههای و منظومهای بر مبنای تفکر ناب امامین انقلاب احساس میشود.
#خط_تبیین
#مذاکره_با_آمریکا