موضع صحیح در قبال انواع سؤالات مردم جامعه
بیانات امام خامنهای در جلسه پرسش و پاسخ در مسجد ابوذر تهران
1360/04/06
در روزگار ما سؤال زیاد است و این سؤالها سه نوع است:
1. یک نوع سؤالهای فکری و ایدئولوژیک است راجع به اسلام، راجع به مقررات و احکام دینی. چون شعور مردم و فکر مردم پیشرفت کرده، برای آنها سؤال مطرح میشود، میخواهند از اسلام چیزهای زیادی را بدانند.
2. نوع دوم سؤالات مربوط به مسائل جاری کشور یا کلاً مسائل سیاسی است. میخواهند بدانند که سیاست دولت در زمینههای اقتصادی یا رفاهی یا تولیدی چیست، سخنگویان دولتی سرگرم کارند، نمیرسند همهی سؤالهای مردم را پاسخ بدهند. ضد انقلاب هم به شدت مشغول کار است؛ از کاهی کوهی میسازد و سؤال ایجاد میکند. در ذهن مردم ما -که خدا این مردم ما را یعنی همین شماها را حفظ کند و خیر بدهد و توفیق بدهد و از شما راضی باشد- این سؤالها در ذهنشان مینشیند؛ لذاست که سؤال میکنند.
3? نوع سوم سؤالهای مربوط به افراد است. آقا شما بابت نماز جمعه هر ماهی چهل هزار تومان میگیرید؟ هر هفتهای، یک روایت این است، چهل هزار تومان میگیرید؟ آقا آقای فلانی تو خانهی عَلَم مینشیند؟ آقا آقای فلانی شرکت تولیدی دارد؟ کارخانهدار است؟ آقا آقای کلانتری وزیر راه داماد آقای موسوی اردبیلی است؟ و از این قبیل سؤالها که بنده که اصلاً دختر ندارم تا حالا، چند تا داماد برای خود من فقط پیدا شده و هر کسی که یک جایی پیدا میشود، اگر دختر است میگویند این دختر فلانی یا فلانی یا فلانی است، چند تا را اسم میآورند. اگر مرد جوانی است میگویند این داماد آنهاست، در حالی که خدای متعال نه به ما دختر داده و نه هم داماد.
این سؤالات هم زیاد است، پس سه نوع ما سؤال داریم.
وظیفهی شما چیه؟ وظیفهی ما چیه؟
وظیفهی شما دو چیز است:
1. اوّل، قبل از تحقیق قضاوت نکردن و منتظر روشن شدن بودن. این یک. وقتی که دربارهی فلان مسأله راجع به امور سیاست اطلاع ندارید، کسی را هم پیدا نکردید دم دستتان که بیاید بایستد اینجا و جواب بدهد، یا نامه نوشتید و جواب نگرفتید، از روی حدس و گمان قضاوت نکنید. این یک. و سؤال کنید تا روشن بشود.
2. دوم، وظیفه این است که اگر راجع به اشخاص، افراد یا مسائلی که ارتباط به اشخاص و افراد پیدا میکند، چیزی شنیدید که باز هم برای شما محقَّق و ثابت نیست، این را دهن به دهن نگردانید. چون میشود شایعه و از قول پیغمبر اکرم،صلیاللَّهعلیهواله، نقل شده است که فرمودهاند: «کَفَی المرءُ کِذْباً أنْ یحدثَ بِکُلّْ ما یَسْمَعُ» برای دروغگو بودن یک آدم همین کافی است که هر چه میشنود، نقل کند. این است دیگر. فرض بفرمائید که یک مرد سالم نجیبی کاسب سر این محل است. یک نفر میآید میگوید آقا خبر داری چی شد؟ میگوید، ها چی شده؟ میگوید آره، جوادآقا مثلاً شکر قاچاق میفروشد. خب [نامفهوم] شما میگوئید نه بابا، او هم میگوید نخیر اینجوری است. شما میگوئید نه. آخر هم باور نمیکنید. بعد از او که جدا شدید، میرسی به رفیقت، میگوئی آره فلانی آمده بود میگفت جوادآقا شکر قاچاق میفروشد. به دومی میرسی، میگوئی شنیدم جوادآقا شکر قاچاق [میفروشد]. دست سوم و چهارم و پنجم که رسید، مسلّم میشود که جوادآقا شکر قاچاق میفروشد. یعنی شما به دست خودتان، بدون سوء نیت، بدون دشمنی با جوادآقا یک جرمی را بار گردن یک مسلمانی کردید. این هم وظیفهی دوم.
منبع:
https://khl.ink/f/20081