سفارش تبلیغ
صبا ویژن

islam

اگر امام حسین پیروز بود، عزاداری چرا؟

متن شبهه:

مگه امام حسین و یارانش تو جنگ پیروز نشدن؟

خب پس چرا عزاداری میکنیم 

باید جشن بگیریم

 

 پاسخ شبهه:

 

1اگه  قرار به  استدلال این شکلی باشه، اصلا گریه و عزاداری حتی برای از دست دادن نزدیکانمون رو هم باید تعطیل کنیم.

چون در اصل امانت خدا رو بهش برگردوندیم و این جای خوشحالی داره نه جای گریه.



2"استاد شهید مطهری نیز به این پرسش در کتاب حماسه حسینی، به صورت مفصل پاسخ داده؛ ایشان از جمله چنین نوشته ... شهادت، موفقیت است نه شکست. مگر نه این است که على علیه السلام همواره آرزوى شهادت مى‏کرد و مى‏گفت: «لالْفُ ضَرْبَةٍ بِالسَّیْفِ اهْوَنُ عَلَىَّ مِنْ میتَةٍ عَلى فِراشٍ ...» ، مگر نمى‏گفت: «وَ اللَّهِ لابْنُ ابى طالِبٍ انَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْىِ امِّهِ»؟!  مگر بلافاصله پس از ضربت خوردن از ابن ملجم نگفت: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ»؟!  مگر در وقتى که در بستر افتاده بود نگفت: «... وَ ما کُنْتُ الّا کَقارِبٍ وَرَدَ وَ طالِبٍ وَجَدَ»؟!  مگر سید الشهداء نگفت: «وَ ما اوْلَهَنى الى‏ اسْلافِى اشْتیاقَ یَعْقوبَ الى‏ یوسُفَ»؟!  مگر نگفت: «لا ارَى الْمَوْتَ الّا سَعادَةً وَ لَا الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ الّا بَرَماً»؟! 


3ولی این مطلب را با مقیاس دیگرى هم باید سنجید و آن، مقیاس اجتماعى است. ... اسلام یک سلسله حبّ و بغضهاى منطقى دارد. دستور ائمه اطهار به اقامه عزاى حسین بن على علیه السلام- به خاطر تشفّى قلب حضرت زهرا فى المثل نیست، حضرت زهرا أَجَلُّ شأناً از این امور است؛ براى احیاء نیت حضرت سید الشهداء و حضرت زهراست. 

از این‏ جهت اظهار تأثر مى‏شود که چرا چنین حادثه‏‌اى واقع شد. به منزله «آخ» است که مبادا تجدید شود. براى تقویت روح مبارزه است.


 4البته تجلیل شهادت و جشن شهادت نیز اگر به شکل معنوى و اخلاقى باشد نه آن‏طور که فعلًا در عید کریسمس معمول است، ممکن است تشویق به جهاد در او باشد؛ اما تشویق به تنهایى کافى نیست؛ حبّ و بغض باید با هم توأم باشد تا روح مبارزه در شخص پیدا بشود. احیاء روح مبارزه به این است که مظاهر ظلم و کفر همواره در برابرمان فرض شود و به آنها لعن و نفرین شود و آرزوى قطع و قمع آنها تلقین گردد، همان‏طور که در رَمْى جمرات همیشه ما باید شیطان را مجسم فرض کنیم و به او سنگ پرتاب کنیم. غرض این نیست که آرزوى مردن فقط تلقین شود. آرزوى مردن فقط خوب نیست. غرض آرزوى شهادت است. آرزوى شهادت وقتى محقَّق میگردد که انسان خود را در مقابل صف مخالف ببیند و از پیشرفت آنها و عملى شدن نقشه آنها در اجتماع متأثر گردد، و توأم با اشک شوق براى خوبان و سرمشقهاى عالى انسانیت، آتش خشمش براى مظاهر کفر و ظلم زبانه کشد. ... 


5پس شهادت را اگر به مقیاس فردى بسنجیم باید موفقیت بشماریم و جشن بگیریم و شادى کنیم، ولى اگر به مقیاس اجتماعى در نظر بگیریم باید از یک نظر آن را شکست جامعه بدانیم، جامعه‏ اى منحط که خود سید الشهداء فرمود: «وَ عَلَى الْاسْلامِ السَّلامُ اذْ قَدْ بُلِیَتِ الْامَّةُ بِراعٍ مِثْلِ یَزیدَ» و امثال این کلمات؛ و از نظر مصالح اجتماعى و تجدید و احیاء روح مبارزه و نبرد در راه حق البته ایجاد مکتب گریه و تأثر، مؤثرتر و مفیدتر است. 

مجموعه آثار استاد شهید مطهری (حماسه حسینى(1 و 2)، ج‏17، ص 567- 568


6همچنین حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به این پرسش که: " چرا سوگوارى می‌کنیم؟! میگویند اگر امام حسین علیه السلام پیروز شد، پس چرا جشن نمى‏گیریم؟ چرا گریه مى‏کنیم؟ آیا این همه گریه در برابر آن پیروزى بزرگ شایسته است؟"، نوشته است: آنها که این ایراد را مطرح میکنند، «فلسفه عزادارى» را نمیدانند و آن را با گریه ‏هاى ذلیلانه اشتباه میکنند.، آنگاه گریه را به چهار قسم: 1- گریه‏ شوق، 2- ‏ گریه‏ عاطفى، 3- گریه پیوند با هدف و 4- گریه ذلّت و شکست) تقسیم کرده و با ذکر تعریف و مثال برای هر کدام، افزوده است: هرگز براى امام حسین علیه السلام چنین گریه‏ اى (گریه ذلّت و شکست) مکن که او از این گریه بیزار و متنفّر است؛ اگر گریه مى‏کنى، گریه شوق، عاطفه، و پیوند با هدف باشد. ولى البته مهم‏تر از سوگوارى، آشنایى با مکتب امام حسین علیه السلام و یاران او، و پیوستگى عملى به اهداف آن بزرگوار و پاک بودن و پاک زیستن و درست اندیشیدن و عمل کردن است.